مَردم های پیراهن و کت شلوار پوش با مشگل بزرگی برخورد کردند چون خانه های خالیشان را از دست دادند ولی برای مدت کمی چیزی نگفتند وکاری نکردند چون وقت نداشتند اردوگا های زیادی بسازند تا مَردم هایی که از راه دور امده بود را در انجا زندانی کنند . این کار مَردمان خوب انها را اذیت کرد مَردم های پیراهن پوش با ماشین های بزرگشان در خیابان های شهر بودند ولی بعدها این وضعیت خطرناک شد.
اخر اخرش مَردم پیراهن پوش تعدادشان درمقابل مَردم های خوب کم بود این مَردم های خوب با هم متحد بودند . به این ترتیب همه با هم مَردمان خوب و مَردم های که از راه دور امده بودند داخل خانه های مختلف خالی شدند ولی این کارها کار اسان نبود تا مانع این کارها بشوند . بعد کسی نمی دانست مَردمان پیراهن پوش چه فکری داشتند یا چه کاری می توانستند انجا بدهند! این وضعیت باید یک جا تمام بشود.